دلم میگه...

امروز 90.09.09 ....

وقتی 3دبیرستان بودم با بچه های کلاسمون  قرار گذاشتیم که امروز ساعت 5جلوی مدرسمون همدیگه رو ببینیم...

الان 6سال ازون موقع میگذره و یادمه وقتی داشتیم قرار نامه مون رو مینوشتیم و امضا میکردیم معلم شیمی مون میگفت 6سال دیگه کسی یادش نمیمونه که بیاد...

منم بعد از این مدت فکر میکردم کسی یادش نباشه...اما دیشب که بچه ها اس ام اس زدن  من میرم یا نه ...کلی شاد شدم...دیدم همه یادشونه این تاریخو.....

میخوام عکس دسته جمعیمونم   که تو روز جشن پایان تحصیلی گرفته بودیم رو ببرم...حتما هممون تغییرای زیادی کردیم....

شما هم تا الان ازین قول و قرارا گذاشتین؟

به نظرم خیلی بامزه و هیجان انگیزه....

تا بعد....

شرط عشق 

پیش ازآنی که عزادار محرم باشی

واقعا چرا م خ ا ب ر ا ت اس ام اس هایی رو که تو روز مرد ردو بدل بشه رو نصف قیمت حساب میکنه اما تو روز زن ازین تصمیما نمیگیره؟

من مخالف مردا نیستم...اما واقعا چرا؟

خوبین...راستش نمیدونم چرا تو مود نوشتن نمیباشم...واسه همین فقط اومدم بگم من هستم و اینا...

کلاسای دانشگاه هم شروع شده و جالبیش اینه روزایی که من میرم کلاسا تشکیل نمیشه اما وقتی نمیرم تشکیل میشه :))))میخواین من دیگه نرم؟:)))

خب...ایشالا باز به زودی میام با کلی نوشتنی...فقط الان حسسسسشش نبید...

دوستون دارم...

امیدوارم خوب و خوش باشید

خوب من این چند وقت مشغول امتحانام بودم و چون از اول ترم هم بدیل مشغله های زیاد هیچی نخونده بودم...واسم خیلی سخت بودن درسا...اما خوب یا بد امتحانا تموم شد و منم الان در خدمتم...

میریم که داشته باشیم ادامه مطلب رو.........

بی معطلی میریم سراغ ماجرا...

بازم سلام...بابا جواب بدین این سلامه یه تازه عروسه ها :))

خوبین؟

مرسی از نظراتون و شرمنده بابت اینننننننن همه تاخیر....